کد مطلب:5391 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:145

نظر شهید مطهری
علامه و فیلسوف متبحّر، آیة الله شهید مرتضی مطهّری قدس سره در كتاب ختم نبوّت، با قلم رسای خود چنین می نویسد :

البته پیامبران در پاره ای از قوانین و شرایع با یكدیگر اختلاف داشته اند.

قرآن در عین این كه دین را واحد می داند، اختلاف شرایع و قوانین را در پاره ای مسائل می پذیرد:

«لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا» [1] ؛ برای هر كدام (هر قوم و امّت) یك راه ورود و یك طریقه خاص قرار دادیم.

ولی از آن جا كه اصول فكری و اصول عملی كه پیامبران به آن دعوت می كرده اند یكی بوده و همه آنان مردم را به یك شاهراه و به سوی یك هدف دعوت می كرده اند، اختلاف شرایع و قوانین جزیی در جوهر و ماهیّت این راه كه نامش در منطق قرآن «اسلام» است تأثیری نداشته است. تفاوت و اختلاف تعلیمات انبیاء با یكدیگر از نوع اختلاف برنامه هایی است كه در یك كشور هرچند یك بار به مورد اجرا گذاشته می شود و همه آنان از یك قانون اساسی الهام می گیرد. تعلیمات پیامبران در عین پاره ای اختلافات، مكمّل و متمّم یكدیگر بوده است.

اختلاف و تفاوت تعلیمات آسمانی پیامبران از نوع اختلافات مكتب های فلسفی یا سیاسی یا اجتماعی یا اقتصادی كه مشتمل بر افكار متضاد است نبوده است، انبیاء تماماً تابع یك مكتب و دارای یك تز بوده اند .

تفاوت تعلیمات انبیاء با یكدیگر، یا از نوع تفاوت تعلیمات كلاس های عالی تر با كلاس های دانی تر، یا از نوع تفاوت اجرایی یك اصل در شرایط و اوضاع گوناگون بوده است.

می دانیم كه دانش آموز در كلاس های بالاتر نه تنها به مسائلی برمی خورد كه قبلاً به آن ها به هیچ وجه برنخورده است، بلكه تصوّرش درباره مسائلی كه قبلاً یاد گرفته و در ذهن كودكانه خود به نحوی آن ها را تجسّم داده است احیاناً زیر و رو می شود. تعلیمات انبیاء نیز چنین است.

توحید، اصل و سنگ اوّل ساختمانی است كه پیامبران دست در كار ساختنش بوده اند، اما همین توحید، درجات و مراتبی دارد.

آن چه یك عامی به نام خدای یگانه در ذهن خود تجسّم می دهد، با آن چه در قلب یك عارف تجلّی می كند یكی نیست. عارفان نیز در یك درجه نیستند. «اگر ابوذر بر آن چه در قلب سلمان است آگاه گردد، گمان كفر به او می برد و او را می كُشد» [2] .

بدیهی است كه آیات اول سوره حدید و آخر سوره حشر و سوره توحید، برای بشر چند هزار سال پیش - بلكه بشر هزار سال پیش - قابل هضم نبوده است. تنها افراد معدودی از اهل توحید خود را به عمق این آیات نزدیك می نمایند.

در آثار اسلامی وارد شده است كه «خداوند چون می دانست بعدها افراد متعمّق و ژرف اندیشی خواهند آمد، آیات «قُلْ هُوَ اللهُ اَحَد» و پنج آیه اول سوره حدید را نازل كرد [3] .

شكل اجرایی یك اصل كلی نیز در شرایط گوناگون، متفاوت می شود.

بسیاری از اختلافات در روش انبیاء، از نوع تفاوت در شكل اجرا بوده است نه در روح قانون.


[1] مائده(5) آيه 48.

[2] لَوْ عَلِمَ اَبوذَرٍ ما في قَلْبِ سَلْمانَ لَقَتَلَهُ» سفينة البحار، ماده «ذَر».

[3] اصول كافي، ج1، ص91.